به گزارش مشرق، روزنامه کيهان نوشت: عضو دوزيست مشارکت و سازمان مجاهدين، طي مقاله اي با عنوان «کشتي حلف الفضول» نوشته است "مثل خيابان‌هاي جنبش سبز بود عرشه کشتي مرمره آبي! اگر مي‌بينيم کشتي کمک‌هاي انساني به غزه در همان زمان اسارت در چنگال راهزنان دريايي اسرائيل توانست حفره‌اي هر چند کوچک اما عمق يابنده بر ديوار آن محاصره غيرانساني ايجاد کند علت را بايد در گفتمان انساني، متحد کننده و بسيج گر ساکنان آن جست که وجدان جامعه جهاني را به حرکت درآورد.
اين کشتي پيش از آن که به تسخير راهزنان صهيونيست درآيد، به لنگر حق جويي و آزاديخواهي جهانيان تکيه زده و نقشه راه انساني جديدي براي مقابله با ظلم و ستم ترسيم کرده بود. کشتي حامل دموکرات- مسلمانان ترک، مسيحيان، کمونيست ها، سکولارها و... کشتي همبستگي بشريت امروز است.
اين کشتي را مي توان کشتي جامعه مدني جهاني و پيمان حلف الفضول معاصر (پيمان جوانمردان پيش از بعثت پيامبر اسلام(ص)) ناميد. ... آيا مي توان از تجربه کشتي مرمره براي گسستن محاصره مضاعف جامعه مدني توسط اقتدارگرايان داخلي و حصرها و محدوديت هاي بين المللي جنگ طلبان جهان عليه ميهن استفاده کرد؟"
تاج زاده البته در اين مقاله مفصل تعمداً چند واقعيت و ابهام را مسکوت گذاشته است از جمله اينکه اولاً «راهزنان صهيونيست» در جريان آشوب و فتنه اي که منافقين مدعي اصلاح طلبي به راه انداختند، از اين جريان حمايت کردند چندان که شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي اعلام کرد جنگ با جمهوري اسلامي از داخل مرزهاي ايران آغاز مي شود و اپوزيسيون سبز به نيابت از ما با جمهوري اسلامي مي جنگند و بنابراين ما از آنها حمايت مي کنيم. نتانياهو نخست وزير نيز گفته بود «جريان سبز سرمايه بزرگ اسرائيل است». حال بايد پرسيد کاروان امدادرساني به غزه که برخي اعضاي آن جان خود را براي اعتراض و مبارزه با رژيم صهيونيستي گذاشتند کجا و امثال آقاي تاج زاده که مهره هاي پياده رژيم صهيونيستي محسوب مي شوند کجا؟!
ثانياً تحليل گران بسياري که اتفاقاً يار غارهاي آقاي تاج زاده اند از جمله کساني چون عبدي و حسين قاضيان و ديگران بارها اعلام کردند که جريان فتنه به عنوان جرياني خشونت طلب و ساختارشکن در خيابان جلوه کرد و ضمن تهي شدن از سرمايه مظلوميت با ريزش مداوم نيرو مواجه شد که اين نقض غرض بود. حالا چگونه آقاي تاج زاده مي کوشد تصويري «انساني، متحدکننده و بسيج گر» از اين جريان آشفته و خشن که دست به دست تروريست هايي چون منافقين، تندر، ريگي و پژاک داد، بسازد؟!
ثالثاً «وجدان جامعه جهاني» را کجا بايد جست؟ همان جامعه جهاني که اوباما و کلينتون و پرز و نتانياهو معرف آن هستند! يا به عنوان مثال مردم مسلمان خاورميانه؟ رسانه هاي سبز!! متعددي طي يک سال اخير به نقل از خبرنگاران که همکاران خود در کشورهايي نظير لبنان و مصر اعلام کردند که اغلب مردم اين کشورها، به جريان فتنه در ايران به چشم خيانت کاراني که تحت حمايت آمريکا و رژيم صهيونيستي هستند و شعار نه غزه نه لبنان سر مي دهند، نگاه مي کنند. براستي جانباختگان کشتي مرمره کجا و آشوبگران روزه خواري که تحت هدايت موسوي و کروبي و خاتمي، به خيابان آمده بودند و در روز قدس نه غزه نه لبنان شعار مي دادند و روي مرگ بر اسرائيل خط کشيده بودند کجا؟!
رابعاً اگر در کشتي مرمره طيف هاي مختلف دوستدار حقوق بشر و انسانيت جمع شده بودند، در جريان فتنه 88 مي شد از سلطنت طلب منافق تروريست و توده اي و جاسوس طرفدار نهضت آزادي و وابستگان به گروهک هاي کومله و تندر و ريگي و... تا منکران وحي و قرآن و عصمت پيامبر و ائمه و منکران امام عصر(عج) را سراغ گرفت که صرفاً حول معارضه با اسلام و انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي - به عنوان خار چشم آمريکا و جنايتکاران غزه- و با سازماندهي موساد و سيا دور هم جمع شده بودند. اين «حلف الشياطين» است يا «حلف الفضول»؟! آيا مي توان هم پيغام محرمانه به آمريکا و انگليس داد که تحريم ها را براي فشار به حاکميت و تقويت جريان سبز تصويب کنند و هم مدعي مخالفت با فشارهاي خارجي بود؟ آيا حمايت هاي بوش و اوباما از منافقين مدعي اصلاح طلبي- و پس سبزينگي- فراموش شدني است؟
سخنان اخير تاج زاده مخاطب را به ياد سربازان بعثي مي اندازد که خشاب خود را تا آخر خالي مي کردند و بعد که به اسارت درمي آمدند، شعار مي دادند دخيل الخميني!